آهن یکی از ریزمغذیهای ضروری برای بدن انسان است که در ساخت هموگلوبین، انتقال اکسیژن، عملکرد صحیح سیستم ایمنی و فعالیت بسیاری از آنزیمهای حیاتی نقش محوری دارد. کمبود آهن یکی از شایعترین اختلالات تغذیهای در جهان، بهویژه در کودکان و زنان باردار است و به همین دلیل، مکملهای آهن جایگاه ویژهای در سبد دارویی و تغذیهای خانوادهها دارند. با این حال، مصرف خوراکی مکملهای آهن به شکلهای متداولی مانند فروس سولفات یا فروس فومارات همواره با مشکلات متعددی همراه بوده است.
از مهمترین این مشکلات میتوان به طعم فلزی و بدمزه آهن اشاره کرد که پذیرش و مصرف منظم آن را، بهخصوص در کودکان، دشوار میسازد. علاوه بر این، یکی از شکایات رایج والدین درباره قطرههای آهن، سیاه شدن دندانها در اثر تماس مستقیم یونهای آهن آزاد با مینای دندان است. در کنار این دو عامل آزاردهنده، بروز عوارض گوارشی نظیر تهوع، یبوست و دلدرد نیز یکی دیگر از موانع مصرف طولانیمدت مکملهای آهن سنتی محسوب میشود.
به منظور رفع این محدودیتها، صنعت داروسازی در دهههای اخیر به سمت استفاده از فناوریهای نوین دارورسانی حرکت کرده است. یکی از موفقترین این فناوریها، انکپسولاسیون آهن درون لیپوزومها است. در این روش، یونهای آهن در ساختار دولایهای فسفولیپیدها محصور میشوند و بدین ترتیب، تماس مستقیم با مخاط دهان و دندان به حداقل میرسد، طعم فلزی نامطبوع کاهش مییابد و عوارض گوارشی نیز به شکل چشمگیری کمتر میشود. افزون بر این، به دلیل عبور بهتر آهن لیپوزومال از غشای روده و ورود مستقیم به سیستم لنفاوی، جذب آن بالاتر از مکملهای سنتی گزارش شده است.
امروزه در سطح جهانی و نیز در ایران، شاهد رقابتی فزاینده میان شرکتهای دارویی برای تولید مکملهای آهن لیپوزومال با کیفیت بالاتر هستیم. معیارهایی مانند راندمان بارگذاری آهن در لیپوزوم، یکنواختی اندازه ذرات، پایداری در شرایط ذخیرهسازی و نیز پذیرش بهتر توسط مصرفکننده، به شاخصهای کلیدی این رقابت تبدیل شدهاند. به همین دلیل، انتخاب روش مناسب برای تولید آهن لیپوزومال نه تنها از جنبه علمی و تکنیکی، بلکه از دیدگاه اقتصادی و رقابتی نیز اهمیت بسیار دارد.
اصول لیپوزومسازی برای آهن
لیپوزومها وزیکولهایی کروی متشکل از یک یا چند لایه دولایه فسفولیپیدی هستند که قادرند ترکیبات محلول در آب را درون خود محصور کنند. اساس این فناوری، شباهت ساختار لیپوزوم به غشای سلولی است؛ به همین دلیل، لیپوزومها بهعنوان یکی از زیستسازگارترین و ایمنترین حاملهای دارویی شناخته میشوند. در مورد مکملهای آهن، هدف آن است که یونهای آهن (عموماً به شکل فروس سولفات، فروس فومارات یا فروس گلوکونات) درون فضای آبی محصور در لیپوزومها بارگذاری شوند. این ساختار مانع از تماس مستقیم آهن آزاد با مخاط دهان و دندان شده و در نتیجه مشکل سیاه شدن دندانها برطرف میشود. همچنین محصور شدن آهن باعث کاهش طعم فلزی نامطبوع و بهبود پذیرش مصرفکننده، بهویژه در کودکان، میگردد.
از منظر فارماکوکینتیک، لیپوزومها توانایی عبور از مخاط روده و ورود به سیستم لنفاوی را دارند، بنابراین آهن لیپوزومال نسبت به مکملهای سنتی از جذب بالاتری برخوردار است. ترکیب لیپیدها (مانند فسفاتیدیلکولین، فسفاتیدیلسرین یا کلسترول) و نسبت آنها به آهن، در تعیین پایداری و بازده بارگذاری نقش کلیدی ایفا میکند. بهعنوان مثال، افزودن کلسترول به غشای لیپوزوم موجب افزایش سختی و مقاومت آن در برابر تخریب در محیط اسیدی معده میشود.
علاوه بر نوع لیپید، پارامترهایی همچون اندازه ذرات، یکنواختی توزیع، بار سطحی (Zeta Potential) و شرایط فرآیند (دما، pH، حلال مورد استفاده) نیز تعیینکننده کیفیت نهایی محصول هستند. لیپوزومهای با اندازه کوچکتر (زیر 200 نانومتر) معمولاً از پایداری بالاتری برخوردار بوده و جذب بهتری در دستگاه گوارش دارند. از سوی دیگر، روش انتخابی برای تشکیل لیپوزوم (مانند هیدراته کردن فیلم نازک، تزریق اتانول، تبخیر فاز معکوس یا میکروفلوئیدیک) میتواند میزان بارگذاری آهن و راندمان نهایی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.
به طور کلی، اصول لیپوزومسازی آهن بر سه پایه استوار است: ایجاد یک ساختار پایدار دولایه فسفولیپیدی، محصور کردن یونهای آهن بهطور مؤثر، و تضمین آزادسازی کنترلشده در روده. رعایت این اصول نه تنها سبب افزایش زیستفراهمی آهن میشود، بلکه کیفیت و پذیرش مکملهای آهن لیپوزومال را در بازار رقابتی داروسازی ارتقا میدهد.
روشهای متداول تولید آهن لیپوزومال
1. روش هیدراته کردن فیلم نازک (Thin-Film Hydration)
روش هیدراته کردن فیلم نازک یا روش بالن گرد، یکی از متداولترین تکنیکهای سنتی برای ساخت لیپوزومها به شمار میرود. در این روش ابتدا لیپیدهای مورد نظر (مانند فسفاتیدیلکولین سویا یا تخممرغ، همراه با کلسترول برای افزایش پایداری غشا) در یک یا چند حلال آلی فرار (مانند کلروفرم یا متانول) حل میشوند. سپس این محلول لیپیدی در یک بالن گرد تحت خلا یا جریان نیتروژن تبخیر میگردد تا حلال به طور کامل حذف شود و یک فیلم نازک لیپیدی خشک و یکنواخت روی دیواره داخلی بالن تشکیل شود.
مرحله بعدی، افزودن محلول آبی حاوی ماده فعال – در اینجا نمکهای آهن مانند فروس سولفات یا فروس فومارات – به بالن است. با تماس فاز آبی با فیلم خشک، لایههای لیپیدی شروع به جدا شدن کرده و بهصورت خودبهخودی وزیکولهای چندلایهای (MLVs: Multilamellar Vesicles) ایجاد میشوند که یونهای آهن درون حفرههای آبی آنها محصور میگردند.
برای دستیابی به لیپوزومهایی با اندازه کوچکتر، یکنواختتر و تکلایه، این وزیکولها معمولاً تحت فرآیندهای مکانیکی نظیر سونیکیشن (Ultrasonication) یا اکستروژن (Extrusion) قرار میگیرند. در سونیکیشن، با استفاده از امواج فراصوت، غشاهای چندلایه به لیپوزومهای کوچکتر و تکلایه تبدیل میشوند. در اکستروژن نیز سوسپانسیون لیپوزوم از غشاهای پلیمری با قطر منافذ مشخص عبور داده میشود تا اندازه ذرات یکنواخت شود.
مزیت این روش، سادگی و قابلیت اجرا در مقیاس آزمایشگاهی است. بسیاری از فرمولاسیونهای تحقیقاتی مکملها و داروهای لیپوزومال ابتدا با این تکنیک ساخته میشوند. با این حال، در مقیاس صنعتی محدودیتهایی وجود دارد؛ از جمله کنترل دشوار یکنواختی اندازه ذرات، نیاز به حذف کامل حلالهای آلی، و راندمان بارگذاری نسبتاً پایین (معمولاً بین 20 تا 40 درصد).
برای مکملهای آهن، استفاده از این روش بهویژه در مراحل فرمولاسیون اولیه، آزمون پایداری و مطالعات in vitro و in vivo رایج است و بسیاری از شرکتها در فاز توسعه محصول از این تکنیک به عنوان پایه استفاده میکنند.
- مزایا: روش کلاسیک و پرکاربرد در مقیاس آزمایشگاهی
- معایب: دشواری مقیاسپذیری صنعتی
- بازده بارگذاری: 20 تا 40 درصد
2. روش تزریق اتانول (Ethanol Injection)
روش تزریق اتانول یکی از تکنیکهای پرکاربرد و نسبتاً ساده برای تولید لیپوزومها در مقیاس صنعتی و نیمهصنعتی است. در این روش، ابتدا فسفولیپیدها و کلسترول در حلالی آلی و زیستسازگار مانند اتانول حل میشوند. سپس این محلول لیپیدی اتانولی با استفاده از سرنگ یا پمپ تزریق، بهصورت قطرهای یا پیوسته وارد یک فاز آبی حاوی ماده فعال – در اینجا یونهای آهن – میشود.
در حین تزریق، بهدلیل تفاوت قطبیت و حلالیت لیپیدها در محیطهای آبی و اتانولی، فسفولیپیدها بهطور خودبهخودی بازآرایی کرده و وزیکولهای لیپوزومی تشکیل میدهند. به عبارت دیگر، با رقیق شدن سریع اتانول در آب، لیپیدها از حالت حلشده خارج شده و به شکل دولایه فسفولیپیدی پایدار در اطراف مولکولهای آب و آهن تجمع میکنند.
ویژگی مهم این روش، سهولت کاربری و مقیاسپذیری آن است. بر خلاف روش هیدراته کردن فیلم نازک که بیشتر مناسب تحقیقات آزمایشگاهی است، تزریق اتانول قابلیت بیشتری برای تولید در حجم بالا دارد. از طرف دیگر، چون اتانول حلالی کمخطرتر نسبت به کلروفرم یا دیاتیلاتر محسوب میشود، این روش از دیدگاه ایمنی و زیستسازگاری برای صنایع دارویی و مکملسازی مطلوبتر است.
با این حال، چالش اصلی در این روش، حذف کامل اتانول باقیمانده در فرمولاسیون است. برای این منظور معمولاً از تکنیکهایی مانند دیالیز، اولترافیلتراسیون یا تبخیر تحت خلا استفاده میشود تا غلظت نهایی اتانول به سطح ایمن دارویی کاهش یابد.
از نظر بازده بارگذاری آهن، روش تزریق اتانول معمولاً کارایی بالاتری نسبت به روش فیلم نازک دارد و میتواند بین ۳۰ تا ۵۰ درصد آهن را درون لیپوزومها محصور کند. همچنین لیپوزومهای تولیدشده با این روش معمولاً اندازهای یکنواختتر دارند (زیر ۲۰۰ نانومتر)، که به بهبود جذب و پایداری فرآورده کمک میکند.
به دلیل همین مزایا، روش تزریق اتانول امروزه یکی از تکنیکهای اصلی مورد استفاده در تولید صنعتی مکملهای آهن لیپوزومال خوراکی است و در ایران نیز بخشی از شرکتهای دانشبنیان و داروسازی برای توسعه قطرهها و شربتهای لیپوزومال از این روش استفاده میکنند.
- مزایا: مقیاسپذیر، مناسب خطوط تولید مکملها
- معایب: نیاز به حذف کامل اتانول باقیمانده
- بازده بارگذاری: 30 تا 50 درصد
3. روش تبخیر فاز معکوس (Reverse-Phase Evaporation)
روش تبخیر فاز معکوس یکی از تکنیکهای کارآمد برای تولید لیپوزومهایی با ظرفیت بارگذاری بالا و اندازه یکنواخت است. اساس این روش بر تشکیل یک امولسیون آب در روغن (W/O) است که در نهایت با تبخیر حلال آلی به لیپوزوم تبدیل میشود.
ابتدا فسفولیپیدها و کلسترول در یک حلال آلی فرّار مانند ایزواکتان، اتر یا کلروفرم حل میشوند. سپس محلول آبی حاوی یونهای آهن (مانند فروس سولفات یا فروس گلوکونات) به این فاز آلی اضافه میشود و تحت هموژنیزاسیون یا فراصوت، یک امولسیون پایدار آب در روغن تشکیل میگردد. در این امولسیون، قطرات ریز آبی درون محیط آلی پراکندهاند و فسفولیپیدها در مرز میان دو فاز قرار میگیرند.
با آغاز فرآیند تبخیر حلال آلی تحت خلا، حجم فاز آلی کاهش مییابد و قطرات آبی موجود بهتدریج نزدیک شده و با هم ادغام میشوند. در این حالت، فسفولیپیدهایی که قبلاً در مرز فازی قرار داشتند، بازآرایی کرده و یک ساختار پایدار وزیکول تکلایه بزرگ (LUVs: Large Unilamellar Vesicles) ایجاد میکنند. درون این وزیکولها یونهای آهن محصور میشوند و به این ترتیب آهن لیپوزومال با بازده بالا به دست میآید.
مزیت برجسته این روش، ظرفیت بارگذاری بالای ماده فعال است؛ بهطوری که در مقایسه با روشهای فیلم نازک و تزریق اتانول، بازده انکپسولاسیون آهن میتواند به ۵۰ تا ۶۰ درصد برسد. همچنین اندازه ذرات تولیدشده قابل کنترل بوده و معمولاً در محدوده ۱۰۰ تا ۲۰۰ نانومتر قرار میگیرند که برای مکملهای خوراکی بسیار مناسب است.
با این وجود، روش تبخیر فاز معکوس معایبی هم دارد. استفاده از حلالهای آلی مانند اتر یا کلروفرم، خطرات ایمنی و زیستمحیطی به همراه دارد و نیازمند تجهیزات ویژه برای حذف کامل باقیماندههای حلال است. به همین دلیل، در خطوط صنعتی داروسازی، رعایت استانداردهای GMP و کنترل دقیق فرایند الزامی است.
این روش بهویژه در مقیاسهای تحقیقاتی و توسعهای (R&D) برای فرمولاسیونهای جدید آهن لیپوزومال به کار میرود. در صنعت مکملهای غذایی، زمانی ترجیح داده میشود که نیاز به بارگذاری بالای آهن و پایداری زیاد وجود داشته باشد.
- مزایا: بیشترین بارگذاری آهن
- معایب: استفاده از حلالهای آلی و چالشهای ایمنی
- بازده بارگذاری: تا 60 درصد
4. فناوری میکروفلوئیدیک (Microfluidics)
فناوری میکروفلوئیدیک یکی از پیشرفتهترین و نوینترین روشها برای تولید لیپوزومهاست که در سالهای اخیر توجه بسیاری از صنایع دارویی و مکملسازی را به خود جلب کرده است. اساس این روش بر کنترل دقیق جریانهای مایع در مقیاس میکرومتری است. در این تکنیک، یک فاز آلی شامل لیپیدهای حلشده در حلالی مانند اتانول و یک فاز آبی شامل یونهای آهن، در کانالهای میکروفلوئیدی باریک و بهطور موازی یا متقاطع جریان پیدا میکنند.
به دلیل ابعاد بسیار کوچک کانالها و شرایط جریان آرام (Laminar Flow)، دو فاز به صورت لایهلایه در کنار هم حرکت میکنند و اختلاط آنها تنها از طریق انتشار مولکولی صورت میگیرد. این اختلاط بسیار کنترلشده موجب میشود که لیپیدها بهصورت یکنواخت بازآرایی کرده و وزیکولهای لیپوزومی هماندازه و با توزیع باریک تشکیل دهند. در این حالت یونهای آهن درون محفظههای آبی لیپوزومها محصور میشوند.
مزیت اصلی فناوری میکروفلوئیدیک نسبت به روشهای سنتی، تکرارپذیری بالا و کنترل دقیق بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی لیپوزومها است. با تغییر پارامترهایی مانند سرعت جریان فازها، نسبت فاز آلی به آبی، و غلظت لیپیدها، میتوان اندازه نهایی ذرات، یکنواختی توزیع (Polydispersity Index) و راندمان بارگذاری آهن را بهطور دقیق تنظیم کرد.
از نظر صنعتی، این روش به دلیل مقیاسپذیری خطی، امکان انتقال آسان از مقیاس آزمایشگاهی به تولید نیمهصنعتی و صنعتی را دارد. تجهیزات میکروفلوئیدیک مدرن اجازه میدهند که فرمولاسیونها بدون تغییر در کیفیت، در حجمهای بالاتر تولید شوند. به همین دلیل، در کشورهای پیشرفته، بخش زیادی از مکملهای لیپوزومال آهن با این فناوری ساخته میشوند.
بازده بارگذاری آهن در روش میکروفلوئیدیک معمولاً بالاتر از روشهای فیلم نازک و تزریق اتانول است و میتواند به ۴۰ تا ۷۰ درصد برسد. علاوه بر این، لیپوزومهای تولیدشده اندازهای یکنواخت (اغلب ۸۰ تا ۱۵۰ نانومتر) دارند که به پایداری بیشتر و جذب بهتر در بدن منجر میشود.
البته این روش معایبی هم دارد: هزینه بالای تجهیزات، نیاز به دانش فنی تخصصی برای طراحی و کنترل دستگاهها، و همچنین محدودیتهای اولیه در حجم تولید. اما با توجه به روند جهانی، انتظار میرود در آینده نزدیک این فناوری به عنوان استاندارد طلایی تولید لیپوزومها شناخته شود و جایگزین بسیاری از روشهای قدیمی گردد.
- مزایا: یکنواختی بالا، مناسب مقیاس صنعتی
- معایب: هزینه تجهیزات بالا
- بازده بارگذاری: 40 تا 70 درصد
تکنیکهای پایدارسازی
یکی از چالشهای مهم در فرمولاسیون مکملهای لیپوزومال آهن، پایداری محصول در طول نگهداری و مصرف است. لیپوزومها به دلیل ساختار فسفولیپیدی خود ممکن است دچار مشکلاتی نظیر تجمیع ذرات، نشتی یونهای آهن، اکسیداسیون لیپیدها و کاهش بازده بارگذاری شوند. برای غلبه بر این محدودیتها، در صنعت داروسازی از چندین تکنیک پایدارسازی استفاده میشود:
1. استفاده از کلسترول
افزودن کلسترول به غشای فسفولیپیدی یکی از رایجترین روشها برای افزایش پایداری لیپوزومهاست. کلسترول در فضای بین فسفولیپیدها قرار گرفته و موجب کاهش نفوذپذیری غشا، افزایش سختی و جلوگیری از نشتی یون آهن میشود. این روش بهویژه در فرمولاسیونهای مایع خوراکی مثل قطرههای آهن لیپوزومال کاربرد دارد.
2. خشککردن انجمادی (Freeze-Drying یا Lyophilization)
در این روش، سوسپانسیون لیپوزومها منجمد شده و سپس تحت خلا خشک میشود تا به پودر خشک تبدیل گردد. برای جلوگیری از تخریب لیپوزوم در طول فرآیند، معمولاً از کریوپروتکتانتها مانند سوربیتول، ساکارز یا ترهالوز استفاده میشود. محصول نهایی به صورت پودر پایدار است و در زمان مصرف، با افزودن آب یا محلول مناسب دوباره بازسازی میشود.
- مزیت: افزایش طول عمر محصول (چندین سال)، حملونقل آسانتر
- کاربرد: مکملهای آهن به صورت پودر یا ساشههای بازسازیشونده
3. اسپریدرایینگ (Spray-Drying)
این روش شامل پاشش سوسپانسیون لیپوزوم در محفظهای با هوای گرم و خشک است. در نتیجه، ذرات لیپوزومال به سرعت خشک شده و به صورت پودر جمعآوری میشوند. اسپریدرایینگ نسبت به فریز-درایینگ کمهزینهتر و سریعتر است اما ممکن است بر پایداری برخی فسفولیپیدها اثر منفی بگذارد.
- مزیت: مناسب برای تولید صنعتی با تیراژ بالا
- کاربرد: مکملهای آهن لیپوزومال به صورت کپسول یا قرص
4. پوشش سطحی (Surface Coating)
گاهی برای افزایش پایداری و جلوگیری از تخریب لیپوزومها، سطح آنها با پلیمرهایی مانند پلیاتیلن گلیکول (PEGylation) یا کیتوسان پوشش داده میشود. این کار باعث افزایش مقاومت در برابر pH اسیدی معده، افزایش نیمهعمر در بدن و بهبود جذب میشود.
- مزیت: مقاومت بالا در محیطهای بیولوژیک
- کاربرد: مکملهای خوراکی و داروهای لیپوزومال پیشرفته
5. ترکیب با آنتیاکسیدانها
یونهای آهن خاصیت کاتالیزوری در واکنشهای اکسیداسیون دارند و میتوانند باعث تخریب لیپیدها شوند. برای جلوگیری از این مشکل، در فرمولاسیون از آنتیاکسیدانها مانند ویتامین E یا اسید اسکوربیک استفاده میشود تا اکسیداسیون فسفولیپیدها کاهش یابد.
6. تبدیل به اشکال جامد دارویی
علاوه بر روشهای خشکسازی، لیپوزومهای آهن میتوانند به صورت قرص، کپسول یا گرانولهای پوششدار فرموله شوند. این اشکال جامد علاوه بر پایداری بیشتر، مصرف راحتتر و پذیرش بهتری توسط بیماران دارند.
تکنیکهای پایدارسازی نقشی کلیدی در کیفیت نهایی و ماندگاری مکملهای آهن لیپوزومال دارند. انتخاب روش مناسب به نوع محصول (قطره، شربت، کپسول یا پودر)، شرایط نگهداری، هزینه تولید و بازار هدف بستگی دارد. در عمل، بسیاری از شرکتها ترکیبی از این تکنیکها را به کار میگیرند؛ مثلاً استفاده همزمان از کلسترول برای تثبیت غشا و فریز-درایینگ برای افزایش ماندگاری.
بازده و کارایی زیستی
یکی از مهمترین معیارها در ارزیابی کیفیت مکملهای آهن لیپوزومال، بررسی بازده (Encapsulation Efficiency) و کارایی (Efficacy/Bioavailability) آنهاست.
بازده در اینجا به معنای مقدار آهنی است که در طی فرآیند فرمولاسیون موفق به محصور شدن درون ساختار لیپوزومها میشود. هرچه بازده بالاتر باشد، میزان آهن آزاد در محیط کمتر خواهد بود و در نتیجه عوارضی مانند طعم فلزی نامطبوع و سیاه شدن دندانها نیز کاهش مییابد. بازده بهشدت به روش تولید بستگی دارد؛ بهطور مثال، در روش هیدراته کردن فیلم نازک معمولاً ۲۰ تا ۴۰ درصد، در تزریق اتانول حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد، در تبخیر فاز معکوس تا ۶۰ درصد و در فناوری میکروفلوئیدیک حتی تا ۷۰ درصد آهن محصورسازی میشود. این تفاوتها نشان میدهد که انتخاب روش ساخت میتواند تأثیر مستقیمی بر کیفیت محصول نهایی داشته باشد.
کارایی یا همان زیستفراهمی و اثرگذاری بالینی، به توانایی آهن لیپوزومال در جذب و استفاده توسط بدن اشاره دارد. حتی اگر بازده ساخت بالا باشد، اما فرمولاسیون نتواند جذب مؤثر در روده داشته باشد، کارایی واقعی محصول پایین خواهد بود. مطالعات نشان دادهاند که آهن لیپوزومال نسبت به فرمهای سنتی (مانند فروس سولفات یا فروس فومارات) جذب بیشتری دارد، چرا که لیپوزومها قادرند از سدهای بیولوژیک روده عبور کنند و آهن را مستقیماً به سیستم لنفاوی وارد نمایند. علاوه بر این، به دلیل آزادسازی کنترلشده آهن، تحریک گوارشی به حداقل میرسد و تحملپذیری بیمار بهویژه در کودکان افزایش مییابد.
بهطور کلی، بازده نشاندهنده موفقیت فرآیند تولید و کارایی بیانگر اثربخشی واقعی در بدن است. مکملهای آهن لیپوزومالی که بتوانند هر دو شاخص را در سطح بالایی تأمین کنند، نهتنها از نظر علمی برتر هستند، بلکه در بازار رقابتی مکملها نیز شانس بیشتری برای موفقیت خواهند داشت.
جمعبندی
اگرچه لیپوزومال کردن آهن یکی از بهترین و نوآورانهترین روشها برای بهبود جذب و کاهش عوارض گوارشی و ظاهری مکملهای آهن محسوب میشود، اما این فناوری همواره با چالشهایی همراه است. بازده فرآیند لیپوزومسازی در شرایط واقعی تولید ممکن است پایین باشد و در نتیجه درصدی از آهن به صورت آزاد باقی بماند. حتی در طول زمان نگهداری، امکان افزایش آهن آزاد به دلیل تخریب یا ناپایداری لیپوزومها وجود دارد که میتواند بر طعم، پایداری و پذیرش فرآورده اثر بگذارد.
برای اطمینان از کیفیت واقعی محصولات، انجام تستهای کنترل کیفی ضروری است. روشهایی مانند دیالیز، سانتریفیوژ و اولترافیلتراسیون بهطور معمول برای جداسازی و سنجش آهن آزاد از آهن محصور به کار میروند. با این حال، استفاده از تکنیکهای دقیقتر مانند کروماتوگرافی ژلتراوا (SEC – Size Exclusion Chromatography) میتواند تصویر شفافتری از میزان لیپوزومه شدن آهن و یکنواختی ذرات ارائه دهد و از این نظر یکی از بهترین روشهای تحلیلی در سطح آزمایشگاهی و صنعتی به شمار میرود.
بنابراین شرکتهای داروسازی و مکملسازی باید توجه ویژهای به موضوع پایداری و بازده لیپوزومها در فرمولاسیونهای خود داشته باشند. ارتقای کیفیت محصول نه تنها به بهبود نتایج درمانی و رضایت مصرفکننده کمک میکند، بلکه جایگاه رقابتی برند را نیز در بازار تقویت مینماید. سرمایهگذاری روی بهینهسازی فرآیندهای لیپوزومسازی، کنترل دقیق شرایط تولید، و استفاده از روشهای نوین پایدارسازی میتواند تضمینکننده تولید مکملهای آهن لیپوزومالی با کارایی و کیفیت بالا باشد.